✅گلى از #ملکوت
♦️مرحوم آیة اللّه شیخ حبیب اللّه گلپایگانى شخصى زاهد و بیشتر روزها روزه و به اندک غذایى بسنده مى کرد؛ و از ابدال زمان بود. چهل سال تمام حتّى در زمستان سردِ خراسان، هر شب سحر بیدار مىشد در آن سرماى شدید وضو مى گرفت و به حرم امام رضا علیه السلام مشرّف مى گردید.
هنگامى که وارد صحن مى شد، هنوز درهاى حرم بسته بود. او سجاده اش را پشت در مى انداخت و نماز شب را مى خواند و صبر مى کرد تا درهاى حرم باز شود و به زیارت شرفیاب گردد.
به عنایتى کارش بجائى رسید که روى هر دردى دست مى کشید آن درد برطرف مى شد! خودش در جواب یکى از دوستان فرمود: وقتى بیمار شدم، مرا در بیمارستان بسترى نمودند، یک روز حالم منقلب شد، رو به حرم امام کردم و عرضه داشتم: مدت چهل سال نخستین کسى بودم که در حرم شما به روى من باز مىشد. اکنون من در اینجا گرفتارم، منتظر لطف شما هستم! همین که این جمله را گفتم، بدون آنکه خواب بروم، در عالم بیدارى دیدم روزگار دیگرى است! باغستانى است و تختى نهاده و روى آن تخت امام رضا علیه السلام نشسته اند و من هم کنار حضرتش قرار دارم. بدون آنکه امام با من سخنى بگوید؛ یک شاخه گل به دست من دادند. تا آن شاخه گل را گرفتم، (از مکاشفه) به حال عادى برگشتم؛ و دیدم میان اطاق بیمارستان هستم.
به لطف حضرت، بهبود یافتم و از آن تاریخ به موضع درد هر بیمارى که دست کشیدم، شفا پیدا کردند. تا وقتى که اهل معصیت بامن مصافحه نکرده بودند، بر اثر عنایت به مجرّد آنکه دست به روى هر دردى مى کشیدم خوب مى شد؛ اما از وقتى که دستم به دست گناهکاران رسیده، مدتى باید بر موضع درد دست بکشم و دعا هم بخوانم تاآن بیمارى یا رفع شود و یا تخفیف پیدا کند.
📚فتوحات ؛ استاد سید علی اکبر صداقت
🔴عرفان کشمیری