عجل علی ظهورک

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اخلاقی

22 آذر 1395 توسط سميه الماسي

عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا با او نان نداد و عابد رفت

مردی که آنجا بود عابد راشناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟

گفت : نه

گفت: فلان عابد بود

نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد

نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم

عابد قبول کرد

وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت:

سرورم دوزخ یعنی چه؟

عابد پاسخ داد :

دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خداندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

عجل علی ظهورک

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس